باران باران ، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

شور بودنم

لالایی برای باران

 باران زیبا ! من و بابا قبل از به دنیا اومدن تو به دنبال یک لالایی قشنگ برای تو بودیم . من کتاب لالایی زیاد خریدم و خوندم ولی بجز یکی دوتا هیچ کدوم رو نپسندیدم تا اینکه با بابا این ترانه ی نا امید کننده ی داریوش رو بااجازه ی او نا مثبت کردیم و تو رو با اون خواب می کردیم . باشد که حرف های ما همیشه لالایی باشد برای مست کردن و نشه گی وجود برای تجربه های ناب هستی ! تا باد چنین بادا! لا لا می گم برات خوابت که می یاد بزرگت می کنم یادت که می یاد لا لا کن  بوته ی خوشرنگ پنبه که بابا رفته با دشمن بجنگه شب مهتابی امشب دوباره بابا رفته دل من بی قراره بابا رفته به جاده ی طلایی الهی نشکنه قلبش الهی می خواست بافقر و بدبختی بجنگ...
9 فروردين 1391

کوتاه کردن موهات

باران خوشگل ! هفته پیش رفته بودیم اصفهان. رفتیم مجتمع پارک آرایشگاه مخصوص کودک برای کوتاه کردن موهات . دفعه پیش که رفته بودیم اونجا شما  یک سال و ٢ ماهت بود و خیلی گریه کردی اما این دفعه خیلی راحت نشستی و عمو احمد (همون آرایشگر ٢ سال پیش ) موهات رو کوتاه کرد . موهات بعد از اینکه بابات کچلت کرد و خیلی بهش رسیدگی کرد ، خیلی خوب شده . موهای شما فره و وقتی از حموم می یایی خیلی خوشگل می شه . دوست دارم همین طور که هستی پر از هستی !
8 فروردين 1391

سال 91

باران! زندگی! بهار! طراوت ! ای همیشه نوروز ! تو زیباتری عیدی برای من ,برای ما . برای من که هر لحظه می بویمت . طبیعت زمستان دارد اما شما بجه ها همیشه همیشه همیشه نوروزید و بهار . هر روز صبح که پا می شی انگار چشمه ای از زمین جوشیده . انگار خورشید طلوع کرده . انگار ماه شب چهارده از خواب بیدارمان کرده تا به تماشایش بنشینیم . انگار درخت پر از شکوفه شده و گویی ما در خواب عمیق زمستانی مان غوطه وریم . آری شما بجه ها همیشه بهارید و ما بزرگتر ها همیشه زمستان . بهار زندگی نه زندگی بهاریت همیشه پر شکوفه!
29 اسفند 1390

استفاده از روش های تربیتی

باران خانوم یکی از کتاب هایی که به تربیت شما و البته به معنی دقیق کلمه به لذت بردن ما از با هم بودنمان خیلی کمک کرده کتاب" سه گام جادویی برای تربیت کودک " توماس فلن است . محتوای اصلی کتاب استفاده از شمارش اعداد یک تا سه با فاصله ٥ ثانیه است برای توقف کارهای بد و روش های تشویقی و حمایتی برای کارهای خوب . در مورد شما این روش واقعا جادویی است. اینقدر جادو می کنه که حتی شما خودت برای ما از این روش استفاده می کنی . مثلا چند روز پیش بابا بادکنک رایان رو گرفت که براش باد کنه . در همین لحظه رایان گریه کرد و بادکنکش رو خواست شما هم شروع کردی برای بابا شمردن :" بهش بده ١...بهش بده ٢...." خوشحالم که این روش برای تو هم قابل استفاده است
23 اسفند 1390

نقاشی من و باران

باران پر تلاش! امروز کاغذ و پاستل اووردی و گفتی مامان بیا خونه بکشیم منم یه آپارتمان کشیدم(نقاشی بالا) تو هم با پاستلی که دست بود شروع کردی نقاشی کشیدن. در همین لحظه یه نگاه  به درخونه کردی و دیدی رنگ پاستلت با رنگ در یکیه . خوشحال شدی و ادامه دادی . من همون جا روی مبل خوابم برد وقتی بیدار شدم نقاشی شما توجهم رو جلب کرد. خدا وکیلی نقاشی شما ماهرانه و با عشقه. ن   ...
23 اسفند 1390

دنبال بازی

باران پر انرژی ! یکی از لذت هایی که این روزها تو و داداش مهربونت وجود من و ازش سرشار می کنید"دنبال بازی " شماهاست. نمی دونی تو چقدر قشنگ دنبال رایان می کنی و رایان در حالی که خوشش می یاد و قه قه می خنده می دوه بعد از خنده های رایان خنده های زیبای تو ئه که شنیده می شه . سرشاری من از باهم بودن شما جاودانه!
19 اسفند 1390

کی ؟

باران باهوش ! حدود یک سالی هست که هر وقت درباره ی موضوع یا اتفاق یا هر چیز دیگه ای صحبت می کنی و ما می خواهیم زمانش رو بدونیم و می پرسیم کی ؟ شما بلافاصله جواب میدی " ساعتی " . "ساعتی " تو دقیق ترین زمانیه که من ازش خبر دارم حتی دقیقتر از ساعت گرینویچ. همیشه ساعت های زندگی غرق روشنایی !
19 اسفند 1390

حموم بردن رایان

چند روز پیش با رایان رفتید حموم. نیم ساعتی توی حموم بودید منم داشتم کارهای خونه رو میکردم که شنیدم صدا زدی " حوله رایان رو بیارید." در حموم رو باز کردم دیدم بله. بدن رایان با کف یکیه . باران گلی با شامپو بدن بچه کل بدن رایان رو کفی کرده بودی . رایان خوش به حالت.
19 اسفند 1390

دندانپزشکی

امروز رفتیم دندانپزشکی برای ونیش کردن دندونات . ونیش کردن دندونا یعنی فلوراید کردن همه ی دندونا . برای اولین بار بود که می بردمت دندونپزشکی . چند روز قبلش خودم رفته بودم و خیلی اصرار داشتی که تو رو هم ببرم . البته قبلش توی کتاب " در دندانپزشکی " کلی مراحل کار دندونپزشکی رو برات توضیح داده بودم.  خلاصه توی دندونپزشکی خیلی همکاری کردی و دکتر هم راحت دندوناتو ونیش کرد . فقط بعدش حس خوبی نداشتی چون فلوراید ها  روی دندونت بود و دوست نداشتی چیزی بخوری . از اینکه اینقدر همکاری کردی سپاس .
19 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شور بودنم می باشد