لالایی برای باران
باران زیبا ! من و بابا قبل از به دنیا اومدن تو به دنبال یک لالایی قشنگ برای تو بودیم . من کتاب لالایی زیاد خریدم و خوندم ولی بجز یکی دوتا هیچ کدوم رو نپسندیدم تا اینکه با بابا این ترانه ی نا امید کننده ی داریوش رو بااجازه ی او نا مثبت کردیم و تو رو با اون خواب می کردیم . باشد که حرف های ما همیشه لالایی باشد برای مست کردن و نشه گی وجود برای تجربه های ناب هستی ! تا باد چنین بادا! لا لا می گم برات خوابت که می یاد بزرگت می کنم یادت که می یاد لا لا کن بوته ی خوشرنگ پنبه که بابا رفته با دشمن بجنگه شب مهتابی امشب دوباره بابا رفته دل من بی قراره بابا رفته به جاده ی طلایی الهی نشکنه قلبش الهی می خواست بافقر و بدبختی بجنگ...
نویسنده :
مامان
3:19